مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:20684 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

چگونه ميتوان بددلي را برطرف كرد؟

بددلي كه در پرسش از آن ياد كرديد، در لغت و عرف به چندين معنا، از جمله: بزدلي، بيمناكي، بدبيني، بدانديشي و... آمده است.(لغت نامه دهخدا، واژه بددلي.)

بنابراين در پرسشي كه مطرح كرديد به علت توضيح ندادن، احتمال سوءظن (بدبيني) و حسادت هر دو داده ميشود. از اين رو به بررسي هر دو مسئله ميپردازيم:

حسادت

حسد يكي از بيمارهاي خطرناك اخلاقي است كه اگر انسان به درمان آن نپردازد دين و دنياي او را تباه ميكند. درمان اين بيماري بر دو اساس استوار است:

1. راه علمي

در اين قسمت شخص حسود بايد روي دو چيز مطالعه و دقت كند:

الف: پيامدها و آثار ويرانگر جسمي و روحي حسد:

حسود با مطالعه و بررسي مكرر آيات، روايات و حكاياتي كه دربارة حسد وارد شده بايد بينديشد و بداند كه اين بيماري اخلاقي بزودي جسم او را بيماري ميكند، مانند خوره روح را ميپوساند و از بين ميبرد، خواب و آرامش را از او سلب ميكند و هالهاي از غم و اندوه هميشه اطراف قلب او را گرفته است و از آن بدتر اين كه مطرود درگاه خدا ميشود و به سرنوشتي همچون ابليس و قابيل گرفتار ميآيد، و تازه با همة اينها نميتواند به مقصود خود يعني زوال نعمت محسود برسد! زيرا:

اگر تيغ عالم بجنبد زجاي نبرد رگي تا نخواهد خداي

همچنين با مطالعه درباره بيثباتي و فناي دنيا بداند كه اين چند روزه دنيا قابل آن نيست كه انسان بواسطة آن، حسد بر بندگان خدا برد.

دنيا آنقدر ندارد كه بر آن رشك برنداي برادر كه نه محسود بماند نه حسود

حضرت عليميفرمايد: نتيجة حسد شقاوت دنيا و آخرت است، حسد بدترين بيماري است، سرچشمة صفات رذيله حسد است.(ر.ك: ميزان الحكمة، محمدي ريشهري، ج 1، ص 628 ـ 631، دارالحديث / اخلاق در قرآن، آيتالله مكارم شيرازي، ج 2، ص 119 ـ 148، مدرسة الامام عليابن ابيطالب/ معراج السعاده، ملا احمد نراقي;، ص 418 ـ 429، مؤسسه انتشارات هجرت.)

ب: مطالعه درباره ريشهها و انگيزههاي پيدايش حسد:

حسود دربارة انگيزههاي حسد بايد بينديشد و ريشههاي آن را يكي پس از ديگري قطع نمايد، اگر دوستان ناباب و وسوسههاي آنها او را به اين وادي كشانده است با آنها قطع رابطه كند، هرگاه تنگ نظري و بخل سرچشمة اين رذيله اخلاقي شده به مداواي آن برخيزد، اگر منشأ آن ضعف ايمان و اعتقاد اوست، به تقويت ايمان خود بپردازد و هرگاه نا آگاهي از استعدادهاي خويش و ظرفيتهايي كه براي ترقي و پيشرفت در وجود اوست او را گرفتار عقدة حقارت و به دنبال آن حسد نموده است، به درمان آن رو آورد، و در ساية توكل به خدا و اعتماد به نفس، عقدة حقارت را بگشايد و رذيله حسد را از خود دور سازد.

حسود بايد انگيزههاي حسد را به انگيزههاي غبطه تبديل كند و نيروهاي ويرانگر را به نيروهاي سازنده مبدل سازد و بداند كه اگر وقت نيرويي را كه او براي زوال نعمت از محسود به كار ميگيرد صرف پيشرفت خودش كند چه بسا از او جلو بيفتد.(اخلاق در قرآن، همان.)

2. راه عملي:

تكرار يك عمل تدريجاً تبديل به يك عادت ميشود و ادامة آن تبديل به ملكه و صفت دروني ميگردد، اگر حسود به جاي اين كه براي در هم شكستن اعتبار و شخصيت فردي كه مورد حسدش قرار گرفته، به تقويت موقعيت خود بپردازد، به جاي غيبت و مذمّتش او را به خاطر صفات خويش مدح و ستايش كند، و به جاي تلاش در تخريب زندگي مادي او، خود را آمادة اعانت و همكاري با او نمايد، تا ممكن است نسبت به او محبت كند، و تا آن جا كه در اختيار اوست خير و سعادت او را بطلبد و به ديگران نيز همين امور را توصيه كند، و ... به طور مسلم تكرار اين كارها تدريجاً آثار حسادت را از روح او ميشويد و نقطة مقابل آن كه نصح (خير خواهي) است با يك دنيا نور و صفا جايگزين آن ميگردد، به تعبير ديگر شخص حسود بايد با استفاده از ضدّ حسد يعني خير خواهي، به درمان آن بپردازد، زيرا درمان هر بيماري دارويي است كه از ضدّ آن تشكيل يافته است!

پيامبر اكرمميفرمايد: هنگاميكه نسبت به كسي حسد در تو پيدا شد، بر طبق آن عمل نكن و بر او ستم روا مدار

يكي ديگر از اموري كه در درمان اين بيماري مؤثر است، راضي به رضاي حق بودن، و تسليم در برابر ارادة او شدن و قانع به زندگي خويشتن است. حضرت عليميفرمايد: كسي كه به آنچه دارد راضي باشد حسد دامان او را نميگيرد

رسول خدا نيز در روايتي ميفرمايد: خداوند به موسيبن عمران فرمود: اي موسي! هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا كردهام حسد مورز و چشم به آنها ندوز و آنها را در دل پيگري نكن; زيرا حسود نسبت به نعمتهاي من خشمگين و مخالف تقسيمي است كه در ميان بندگانم كردهام هر كس چنين باشد، نه من از اويم و نه او از من است.(ميزان الحكمة، همان / اخلاق در قرآن، همان.)

بدبيني

يكي از عواملي كه بنيان هر جامعهاي را متزلزل كرده و حتي ميتواند فروپاشد، همانا سوء ظن افراد نسبت به يكديگر است، به خصوص اين كه اين عنصر زهرآگين به جامعه كوچك خانوادة مسلمانان راه پيدا كند; قرآن مجيد در رابطه با اجتناب از اين صفت زشت اخلاقي ميفرمايد: يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثمٌ; (حجرات، 12) اي كساني كه ايمان آوردهايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد; چرا كه بعضي از گمانها گناه است. (ر.ك: فتح، 12) گمان بد، نه تنها به طرف مقابل و حيثيت و آبروي او، لطمه وارد ميكند و روح بياعتمادي را در جامعه سايه افكن مينمايد، بلكه براي صاحب آن نيز بلاي بزرگي است كه همانند خوره او را آزار ميدهد و دنيايي وحشتناك و آكنده از غربت را براي او فراهم ميسازد. اسلام اجازه نميدهد هر كسي با اين كار با آبروي ديگران بازي ميكند و جهنمي نيز براي خويش به وجود آورد. رسول گرامي اسلامدر حديثي ميفرمايد: خداوند خون و مال و آبروي مسلمان را بر ديگران حرام كرده و همچنين گمان بد درباره او بردن را(ر.ك: مهجّة البيضأ، فيض كاشاني;، ج 5، ص 268، دفتر انتشارات اسلامي.)

اما راه مقابله با سوءظن:

درمان اين بيماري اخلاقي مانند درمان صفات رذيله ديگر بر دو اساس استوار است:

1. راههاي علمي

2. راههاي عملي

در قسمت علمي شخص بدبين بايد روي دو چيز مطالعه كند، يكي پيامدها و آثار ويرانگر سوءظن از نظر روح و جسم و ديگر ريشهها و انگيزههاي پيدايش آن.

بدگمان بايد بداند كه بد دلي از نتايج ترس و ضعف است، زيرا هر ضعيفالنفسي هر فكر فاسدي را كه به خاطرش ميگذرد و به واهمهاش درميآيد ميپذيرد و پي آن ميرود و بايد متوجه باشد كه اين بيماري، همچنان كه اشاره شد همانند خوره او را آزار خواهد داد و دنيايي وحشتناك و آكنده از غربت را براي او فراهم خواهد ساخت، به طوري كه گاهي به نزديكترين و صميميترين دوستش نيز اعتماد نخواهد داشت.

در قسمت عملي رعايت امور ذيل مفيد است:

1. گمان بد را، انسان از خود دور سازد، به اين ترتيب كه به راههاي حمل بر صحت بينديشد و احتمالات صحيحي را كه در مورد آن عمل وجود دارد، در ذهن خود مجسم سازد تا به تدريج بر گمان بد غلبه كرده گمان نيك و خير را جايگزين آن نمايد. قرآن ميفرمايد: چرا هنگامي كه اين (تهمت) را شنيدند، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسي كه همچون خود آنها است) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغي بزرگ و آشكار است؟! (نور، 12) به همين جهت است كه در آموزههاي روايي اهلبيت: چنين دستور دادهاند، كه اعمال برادران و خواهران ايمانيت را بر نيكوترين وجه ممكن حمل كن تا وقتي كه دليلي بر خلاف آن قائم شود.(ر.ك: تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 14، ص 396 و ج 22، ص 181، دارالكتب الاسلامية / اصول كافي، كليني;، ج 2، ص 363، دارالكتب الاسلامية.)

2. اگر گمان بدي، بدون اختيار در ذهن پيدا شد، در عمل كوچكترين اعتنايي به آن نكنيد و ترتيب اثري به آن ندهيد و طرز رفتار خويش را دگرگون نسازيد. و همان دلجويي و گراميداشت و اعتماد پيشين را كم نكنيد، بلكه در مراعات، اكرام و احترام او بيفزاييد و براي او دعا خير كنيد. در حديثي از پيامبر اكرمميخوانيم: سه چيز است كه وجود آن در مؤمن پسنديده نيست و راه فرار دارد، از جمله سوء ظن است (فمخرجه من سوء الظن ان لا يحققه) كه راه فرار از آن اين است، كه به آن جامه عمل نپوشاند.(ر.ك: بحارالانوار، علامه مجلسي;، ج 72، ص 201، مؤسسة الوفأ، بيروت / معراج السعاده، ملااحمد نراقي، ص 161، انتشارات جاويدان)

مرا پير داناي مرشد شهابدو اندرز فرمود بر روي آب

يك آنكه بر خويش، خوشبين مباشدگر آنكه بر خلق بدبين مباش

3. خود را عادت دادن و بار آوردن به آداب و روشهاي اسلامي در مورد حكم و قضاوت نسبت به امور مربوط به ديگران مانند: نگاه به ظاهر اشخاص و اشيا و باطن را سپردن به خداوندي كه به پنهانيها آگاه است. تلاش براي دستيابي به برهان و دليل و دقت در صحت و سقم آن دلائل و اين كه تنها براساس آن حدس و بدون دليل و مدرك نميشود ديگران را متهم نمود يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوَّا إِن جَآءَكُمْ فَاسِقُم بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوَّا أَن تُصِيبُوا قَوْمَام بِجَهَـَـلَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَيَ مَا فَعَلْتُمْ نَـَدِمِين; (حجرات، 6) اي كساني كه ايمان آوردهايد، اگر فاسق برايتان خبري آورد، نيك وارسي كنيد، مبادا به ناداني گروهي را آسيب برسانيد و ]بعد[ از آنچه كردهايد پشيمان شويد

4. كوشش مداوم براي سالم سازي محيط اجتماعي، يعني با جمعي باشيم كه از سلامت فكري و اخلاقي برخوردار باشند. چنين جمعي، نقش مهمي در معالجه سوءظن و پيشگيري از مبتلا شدن دوباره به آن بر عهده دارد.(آفتهاي دينداري و دعوتگري، دكتر سيد نوح، ترجمه عبدالعزيز سليمي، ص 367، نشر احسان.)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.